مسؤولیت خطیر حوزویان
شهید صدر در باره مسؤولیت خطیر علمای حوزه در قبال جوانان – که سال ها پیش در نجف اشرف در جمع روحانیان آن حوزه مقدسه ایراد شده و حاکی از ژرف نگری، تعهد، مسؤولیت شناسی و دردمندی آن شهید بزرگوار است – می گوید:
چرا باید فرزندان همین سرزمین یا بعضی از آنان، موضع دشمنی و کینه و حسد در برابر این حوزه بگیرند و درصدد حمله به آن باشند؟!
آیا تصور نمی کنید که این جنایت ماست، پیش از آن که جنایت آنان باشد؟ مسؤولیت ماست پیش از آن که مسؤولیت آنان باشد؟ چون ما، با آنان برخورد فعال نداشته ایم. با اجداد و پدرانشان کار کرده ایم و با آنان نه؟ این نسل هایی که امروزه به ما کینه می ورزد و در انتظار انتقام جویی از ماست، به این دلیل است که احساس می کند ما تنها با مردگان سر و کار داریم و زندگان را اصلا در نظر نمی آوریم; از این رو به ما کینه می ورزد و مترصد فرصتی برای ضربه زدن به ماست، چون ما خدمتی به این نسل ها نکرده ایم، چون در کنار آنان نبوده ایم و با آنان برخورد فعال نداشته ایم.
من از یک سال پیش و بلکه بیش تر از آن با برادران و با عزیزان بارها سخن گفته ام و توصیه کرده ام اگر هر یک از اهل علم، یک جلسه تربیتی و تبلیغی، در نجف اشرف، متشکل از پنج نفر از جوانان – نه بیش تر – ، تشکیل می دادند، امروزه دارای پایگاهی مردمی متشکل از هزاران تن بودیم و مردم و بچه های این سرزمین احساس می کردند که ما در کنار آنان هستیم و با آنان برخوردی فعال داریم; احساس می کردند که به آنان می اندیشیدیم و خدمت می کنیم; وجودمان به وجود آنان مرتبط و پیوسته است; زندگی مان منبع فیض و برکت برای آنان است و مصدر خدمتی برای آنان هستیم.
اما ما چنین نکرده ایم، با آنان نبوده ایم و طبیعی است که آنان نیز در کنار ما نباشند; چون ما هم با آنان کاری نداشته ایم. بنابراین، باید در دگرگون کردن روش های کار بیندیشیم، باید همواره در جست وجوی روش های بهتر و برتر باشیم.[1]
1-11- شهادت
سرانجام، پس از بیست سال مبارزه، رژیم عراق با امید این که آتش شعله ور انقلاب اسلامی در عراق را خاموش کند، در روز شنبه شانزدهم فروردین 1359 مزدوران صدام تکریتی به منزل صدر یورش برده و ایشان را در سیاهچال های رژیم فاشیستی بعث عراق زندانی می کنند و صبح روز بعد مزدوران و دژخیمان صدام به منزل صدر ریخته و خواهر مظلومه و مکرمه و دانشمند ایشان، نویسنده معروف عراق، علویه «بنت الهدی » را نیز دستگیر و به طرف بغداد می برند و در شب سه شنبه 19 فروردین 1359 شهیدصدر همراه با خواهر مکرمه و دانشمندش به دست مزدوران امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم بین المللی یعنی صدام تکریتی – در یکی از زندان های نظامی بغداد – به فیض شهادت نایل می شوند. سلام علیهما یوم ولدا و یوم استشهدا و یوم یبعثان حیا.[2]
در شب چهارشنبه بیستم فروردین دژخیمان بعث عراق به منزل پسر عموی ایشان سید محمد صادق صدر در نجف اشرف رفته و با حالت بسیار فجیعی ایشان را از منزل بیرون کشیده و به غسالخانه نجف اشرف که در وادی السلام واقع است می برند و جسد دو شهید را تحویل وی داده و با تهدیدهای شدید از او می خواهند که به هیچ وجه خبر شهادت را منتشر نکند و در صورت نشر خبر، او را تهدید به قتل می کنند و منزلش را هم تحت کنترل شدید قرار می دهند.
سید محمد صادق صدر، که خود جسد مبارک شهید صدر را غسل داده، گفته است: «به هنگام غسل، آثار شکنجه قرون وسطایی بر بدن ایشان نمودار بود و جسد شهید صدر غرقه به خون و نیلگون شده بود و با این که وزن معظم له سنگین بود، ولی بسیار لاغر به نظر می رسید و محاسن مبارکش کاملا سوخته بود»
پس از مراسم غسل و کفن صدر و خواهرش در جوار قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در مقبره خانوادگی خود که به نام مقبره مرحوم آیة الله شرف الدین است، در کنار قبر برادرش سید اسماعیل صدر به خاک سپرده شدند.[3] در این جا باید افزود که قتل فجیع و شتابزده صدر، با تجربیات استکبار جهانی و آمریکا از پانزدهم خرداد 1342 و تبعید امام و سپس رهبری انقلاب اسلامی ایران، در رابطه است. آن ها این بار دیگر معطل نشدند. آمریکا و شاه معتقد بودند که امام را نباید زنده می گذاشتند و صدام در شهادت صدر گفت: «ما سید صدر را کشتیم تا یک خمینی دیگر در عراق پیدا نشود.
متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید